به گزارش مغان رسا ؛ شادروان دکتر محمدجوان جانباز هشت سال دفاع مقدس در حادثه تلخ و ناگوار رانندگی که در اتوبان زنجان – تبریز ۱۷ آبان امسال جان به جان آفرین تسلیم کرده بود روز پنجشنبه ۲۶ آذر مراسم چهلمین روز در گذشت مرحوم  در مسجد المهدی محله فرودگاه برگزار خواهد شد.

مرحوم دکتر جوان از اواخر بهمن سال گذشته به سمت رئیس هیات مدیره و مدیر پروژه ماکو شرکت دشت آذرنگین تبریز منصوب و مشغول به کار شده بود.

از جمله سوابق و مسوولیت های شادروان دکتر محمد جوان می توان به معاونت مدیر مجتمع باغات شرکت کشت و صنعت و دامپروری مغان به مدت ۲سال، مدیر مجتمع باغات شرکت مغان به مدت ۱۲سال و معاون کشاورزی و دامپروی و باغبانی شرکت کشت و صنعت مغان به مدت ۶سال اشاره کرد محمد جوان داور ملی بازنشسته فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی نیز بود.

درگذشت محمد جوان مدیر توانمند و خوشنام منطقه خیلی ها را تحت تاثیر خود قرار داد از جمله دوستان همکاران نزدیک وی بود، یکی از دوستانی که خیلی از این ماجرا تحت تاثیر قرارگرفته بود مهندس فکور مدیر عامل اسبق کشت صنعت و دامپروی مغان بود که در سومین روز درگدشت محمد جوان درمسجد المهدی فرودگاه ضمن بیان مختصری از توانایی های جوان ، مجلس و نزدیکان مرحوم را تحت تاثیر حرفها و اشعاری که به وصف محمد جوان سروده بود قرار داد.

اشعار مهندس فکور :

زود رفتی دوست من از این جهان       کی شود بینم تو را در آن جهان

خود برفتی مانده خوبیهای تو         پاک آن نگردد از روانم هیچ زمان

از کدامین ویژگیهایت بگویم ؟     از تعهد یا تخصص ، علم و دانش،از متانت یا کرامت ، از مهارت یا صلابت از جسارت یا شجاعت ، از خلق خوش یا شوخ طبعی یا از جدی بودنت در کار یا پشتکارت یا از دفاع تو ز ایران ، از وفاداری به دوستان ، از مهربانی بر همه یا دوستانت بلاحص ، این زبان الکن تر است تا شمارد زان همه خوبیهایت ، در میادین از داوری های خوبت ، یا از نا داوری های علیه ات ، گشته گریان چشم یاران ، جملگی یاران همی مانند نالان ، در فراغت ای جوان

ساعت ۱۰ روز ۱۷ ماه آبان                     بد خبر دادند از دوستم جوان

انا لله و انا الیه راجعون                           پتکی زد بر پرده های گوشمون

وقتی گفتند فوت کرده دوست من                 شد جهان تاریک در چشمان من

چون نشد بر من یقین این خبر                   گفتم الله !! چون از او گیرم خبر

من گرفتم نمره همراه او                         بوق میزد تلفن همراه او

لحظه ای گفتم که تردیدم حق است             تلفن همراه او چون روشن است

گر ببیند نمره همراه من                         میدهد پاسخ به هر نحوی به من

لیک ، نامد پاسخی زانسوی او                 او خموش و تلفن همراه او

داد میزد کرده پرواز روح او                   پر بکش تا که رسی بر جسم او

راه افتادم تا رسیدم تا مغان                     جملگی یاران بدیدم تا آن زمان

بر صفند در انتظار یار خود                     تا بیایید از سفر دلدار خود

قلب (( آزاد )) گشته خون از آن زمان       پر کشید سوی خدا (( ممد جوان ))

من بگفتم مختصر از ویژگیهای جوان    تو بخوان ما را بگریان سوق او ، مداح جان

مغان رسا  به نوبه خود فقدان این مدیر توانمند را به خانواده های داغدار جباری و جوان و سایر بازماندگان آن مرحوم مغفور تسلیت و تعزیت می گوید.