قیمت طلا و آهن
قیمت ارز
قیمت خودرو
شاخص بورس اوراق بهادار
وب لوکس
باشگاه کیواسپرت افق
باشگاه کیواسپرت افق
باشگاه کیواسپرت افق
باشگاه کیواسپرت افق
باشگاه کیواسپرت افق
تاریخ انتشار: ژوئن 30th, 2016 | 14:15 ب.ظ| كد خبر: 3699
با زبان مادری حسن روحانی آشنا شوید/مجموعه اصطلاحات سرخه ای با معادل فارسی!
با زبان مادری حسن روحانی آشنا شوید/مجموعه اصطلاحات سرخه ای با معادل فارسی! یکی از پرکاربرد ترین آرایه های ادبی در گویش سرخه ای ، تشبیهات می باشد.

تشبیهات

یکی از پرکاربرد ترین آرایه های ادبی در گویش سرخه ای ، تشبیهات می باشد.

برای مثال در گویش سرخه ای رنگها را به چیزهای مختلفی تشبیه می کنند.مانند:

اسبی شت (esbi shat) : مثل شیر،سفید

اسبی وار ( esbi var) : مثل برف ، سفید

زارده  جووه ( zarde jooeh ) : مثل زرد چوبه ، زرد

زارده انبی ( zarde enbi ) : مثل میوه ی به ، زرد

زارده آلاله ( zarde alale ) : مثل گل آلاله ،  زرد

سیاه اذغال ( sia ezghal) : مثل ذغال سیاه

اذغال کونه (ezghal kooneh) : مثل ذغال ، سیاه

سیا تاوه (sia taveh) : مثل ماهی تاوه ، سیاه

سوز خوصیل ( souze khasil) : مثل گیاهان ، سبز

سوز مورد ( souze moord) : مثل گیاهان ، سبز

سورخ خون ( soorkhe khoon ) : مثل خون ،  سرخ

سورخ تیتک ( soorkhe titak) : هر چیز بسار قرمز

کاو نیل (kau nil) :نیلی و ارغوانی به رنگ کبود

همچنین مزه ها را نیز به چیزی تشبیه می کنند مثل :

تال کالوس ( tale kaloos) : هر چیز بسیار تلخ

زاهره هلاهل ( zahre halahel) :  بسیار تلخ ، مثل زهر

تورش زوپپین (toorshe zoppin ) : هر چیز بسیار ترش

شور زوله (shoore zoole) : هر چیز بسیار شور

قاند عاسل (ghande asal ) : مثل عسل ، شیرین

چاربن جیزدیک (charban jizdik) : مثل جزغاله (دنبه ی برشته شده) ، چرب

تشبیهات متفرقه :

لاسه کنه (lase kene) :  آدم بسیار شل و ول و تنبل (مثل حشره ی کنه )

خولو ویل ( khool o vil  ) : آدم بسیار شل و ول با اندامی کج و معوج

دوزدان چاش (doozdan chash) : چشمهای مثل دزد (کسی که بسیار زل می زند)

لاسه چاش (lase chash) : چشمهای خمار و خواب آلود ( به آدم تنبل و بی حال اطلاق می شود)

اشلنگ (eshlang) : آدم بلند قد مثل شلنگ (آدم بد قواره)

درازه رووه ( deraze rooeh) :  بلند قد مثل روده (آدم بد قواره)

آوشنگ ( aushang) : آدم قد بلند و شل و ول

لاغر چککو (laghare chakkoo) : آدم بسیار لاغر و نحیف

بیزماره (bizmareh) : آدم بسیار لاغر و نحیف

تانبل خرس (tanbale khars) : آدم تنبل و تن پرور

بی دننان کالاچ (bi dennan kalach) : مثل کلاغ ، بی دندان

بوجنه کرگیک ( bujene kergik) : وقتی ظاهر انسانی بسیار درهم باشد( به مرغ تشبیه می شود)

نانا کادو (nana kadoo) : مثل کدو ، کچل

لوشه پیچک (loushe pichak) : وقتی سگرمه های کسی در هم باشد

گرن بز (garan boz): کسی که ظاهر نامرتب و کثیفی داردبه بزی که مرض گری دارد تشبیه می شود

وارگ وری (varg veri) : مثل گرگ ( آدم بسیار زرنگ و فرصت طلب)

خاک و خوسه (khakoo khoose) :گرد و خاکی شدن فردی (تشبه به گرد و خاک و خاشاک)

رووشه پیتیلاو (rooshe pitilau) : هر چیز بسیار شل و ول

خوشکه درق (khoshke dargh) : هر چیز بسیار سفت و خشک

تاریکه ظولمات (tarike zoolemat) : بسیار تاریک

صوبی تاریکی (soobi tariki) : موقع صبح که هوا هنوز تاریک است

آتاله (atale) : آب رنگرزی (وقتی آب برای خوردن بسیار داغ است از این تشبیه استفاده می شود)

اشتر کینه ( eshtor kine ) : مثل شتر ، کینه ای

بالاک دننان ( balak dennan ) : آدمی با دندانهای بزرگ

بپوسا ( bepusa ) : پوسیده ، آدم ضعیف و سست

پسنک ( pasanak ) :  قلابی ، آدم ضعیف

جات ( jat ) : انسانی با موهای نا مرتب و شبیه بته های خاردار

جاجول ( jajul ) : انسانی با موهای نا مرتب و شلخته

کور ناخو ( kure nakhu ) : به درد نخور

میل ماو ( mil mau ) : آدم لاغر و نحیف

نازا و نستور ( naza o nestur ) : عقیم و ابتر – نازک نارنجی و لوس

هشلف ( hashalaf ) : نا مرتب و شلخته

 

دعا ها

دعا کردن در گویش و زبان سرخه ای کاربرد زیادی دارد که تعدادی از آنها را ذیلاً تقدیم می کنیم :

الاهی که ای نون هینده و هازار وگی  = یک نون بگذاری و هزار تا برداری ( زندگیت پر برکت باشه)

باریک ویا بو = در خانه ات همیشه به سلامتی باز باشه

بوبیک بیامورزه = خدا پدرت رو رحمت کنه

تا استاریک روشن بابو = ستاره ی بختت روشن بشه و خوشبخت بشی

تا بالا مون جان = دردت به جونم

تا خانه آودان = خانه ات آباد باد

تا ساخت را بامیر = فدای شکلت

تا دوری = دورت بگردم

تاندوروست بو = تندرست باشی

داست خاک که تا را روزی و روشنایی بابو = زندگیت پر برکت بشه

خیر باوین = خیر ببینی

خودا تا شوویک ، تا واچیان تا را نیاداره = خدا شوهر و بچه هات رو برات نگه داره

زاما کریم  (زاما بابو) = دامادت کنیم (داماد بشی)

زووار بابو = زائر بشی (به زیارت بری)

هازار بالا تاپه دور بابو = هزار بلا ازت دور بشه

هازار صلوات تا هومراه = هزار صلوات همراهت باشه

 

بستگان

یکی از مؤلفه های حفظ میراث و سنت های هر قوم و شهری ، بهره گیری از ادبیات و واژه های محلی است.

در این جا اشاراتی هرچند مختصر به القاب (خویشاوندان) در گویش سرخه ای داریم .

توضیح : در گویش سرخه ای برای بکار بردن القاب عامیانه تر ، به واژه های زیر پسوند ایک (eyk) مثل بوبا = بوبیک

یا ییک(iik) مثل مانی = مانییک اضافه می گردد.

بوبا ، په (buba – pe) : پدر

ماما ، مانی ، ما (mama – mani – ma) : مادر

دادا ، دادیک (dada – dadeyk) : برادر بزرگتر از خود

بری ، بریک (berey – bereyk) : برادر کوچکتر از خود

دودو (dudu) : خواهر بزرگتر از خود

خاک ، خاکی (khak – khaki) : خواهر کوچکتر از خود

ماسین بوبا ، ماسین بوبیک (masin buba-masin bubeyk) : پدر بزرگ

نه نه (nene) : مادر بزرگ

عامی (ami) : عمو

عامی ژک (ami zhak) : زن عمو

خالی (khali) : دایی

خالی ژک (khali zhak) : زن دایی

عامه (amme) : عمه

هاله (hale) : خاله

شو (shu) : شوهر

ژک ، ژیکی (zhak – zhikki) : همسر (خانوم)

برارزا (berarza) : برادر زاده

خاکرزا (khakerza) : خواهر زاده

زاما (zama) : داماد

وی ، ویک (vey – veyk) : عروس

شو په (shu pe) : پدر شوهر

شو ما (shu ma) : مادر شوهر

ژک په (zhak pe) : پدر زن

ژک ما (zhak ma) : مادر زن

یر (yer) : جاری

مردی (merdi) : مرد

ژیکی (zhikki) : زن

لیزی (leyzi) : پسر

دوکی (dukkey) : دختر

پور (pur) : پسر (فرزند)

دوت (dut) : دختر (فرزند)

 

اسامی حیوانات

در گویش مردم سرخه ، برای برخی از گونه های حیوانی ، نامی محلی و متفاوت از فارسی وجود دارد . دراین بخش می خواهم شما را با این اسامی آشنا سازم.

آسم – آسمیک (asm – asmik) : اسب

اسبا (esba) : سگ

اشتر (eshtor) : شتر

بوچی – بوچیک (boochi – boochik) : بز

بوزه سافیک (booze safeyk) : سوسمار آدم خوار

پرپریک (parparik) : پروانه

تالا (tala) : خروس

تاشی (tashi) : جوجه تیغی

جوشکیک (jooshkeyk) : جوجه

دننانه (dennaneh) : زنبور

کارهاواژیک (karhavajhik) : نوعی حشره ی سخت پوست

کرگیک (kergik) : مرغ

کزدوله (kazdooleh) : حشره ی سخت پوست سیاه رنگ

کوتر (kootar) : کبوتر

کورکوجنگ (kurkujang) : جغد

کالاچ (kalach) : کلاغ

گوسبان (gusban) : گوسفند

مارگیژ (margijh) : گنجشک

ماقس (maghas) : مگس

موله – شموله (mooleh – shemooleh) : مورچه

نازی (nazi) : گربه

وارگ (varg) : گرگ

 

اصطلاحات

آتش وارنده (atash varendeh) : آتش می بارد ، هوا بسیار گرم است.

آسرو جو چاش گردامگیت (asru ju chash gardamegit) : اشک دور چشمانش حلقه می زد.

آدام نادی (adam nadi) : آدم ندیده ، کسی که از جمع گریزان است.

آدیم تورنده (adim turendeh) : آدم یخ می زند ، هوا بسیار سرد است.

باقوره صدا (baghoore seda) : به کسی که صدای کلفت و بم دارد گفته می شود.

بقوری (beghoorey) : به کسی که به سن بلوغ رسیده است گفته می شود.

پا دراز هابوان (pa deraz habooan) : دراز شدن پا ، انجام کار سخت و فراغت از دغدغه.

تارا کولا بونده ؟ (ta ra kula boonde) : برایت کلاه می شود؟ یعنی به دردت نمی خوره و ارزشی ندارد.

تا وا شونده (ta va shoonde) : بیش از حد توجه می کند.

سیککا (sikka) : لاغر و نحیف

دیم خون چاکنده (dim khoon chakende) : از صورتش خون می چکد – بسیار سر حال و رو به راه است.

سسکه (seske) : ترشح

دودار (doodar) : دائم و همیشه

زکاو (zakauw) : زکی

چاش انجن نن (chash enjen nan) : خیلی دوست دارند – از خداشان است.

ناژگن (najhgan) : ژولیده و نامرتب

ساز گینده (saz ginde) : بهانه می آورد – بی قراری می کند.

ساز نی (saz ni) : حالش خوب نیست.

کورچ گننده (koorch genende) : نوبت ما که می رسد قحطی می آید.

بیاره (beyyare) : با تمامی مشکلات ، سرخوشی و خوش گذرانی کردن.

میان وا کنده (mian vakende) : پنهان کاری می کند – بسیار تو دار است.

هوش ناکو انده (hoosh nakuende) : متوجه نمی شود.

گاردانیک داره ویسنده (gardanik dare visende) : گردنش دارد پاره می شود – بسیار لاغر است.

ویشیر واکنده (vishir vakende) : شورش را  در می آورد.

امبار کاریه (embar kariye) : بسیار جدی است و نمی توان بی توجه بود.

جو را وارنده (joo ra varende) : برایش می بارد – مشکلاتش زیاد است.

بکاته ناکره (bekkate nakere) : خداوند تو را زمین گیر نکند.

پیس گننده (pis genende) : ممکن است سوء تفاهم ایجاد شود – بد می شود.

ماما را (mama ra) : آره ارواح مادرت

هاچی واچی (hachi vachi) : وارسی و جستجو

پاووشان (paooshan) : ریخت و پاش

هاپپاش (happash) : هوا ریختن

جفنگ ناتاشا (jafang natasha) : حرف مفت نزن.

داسته باننام (daste bannam) : دست و پاگیر

گاگیر (gagir) : کسی که گاهی خیلی تحویلت می گیرد و گاهی اصلا نه.

لا مون سار وان (la moon sar van) : لحاف روی سرم بکش – کارت را انجام نمی دهم.

هوشتریکی هوشتانده هاکنده (hooshtereyki hooshtande hakende) : خوش به خودش بد می کند.

جو بار خاره وابوی (joo bar khare vabooy) : ورشکست شده است.

امبار تا عزت بداردم (embar ta ezzat bedardem) : دیگه خیلی هوایت را داشته ام.

ای بی بی ( ee bi bi) : دونه به دونه

جفا (jefa) : سخت – بعید

دقارسن (degharsan) : روشن کن – سیلی بزن.

هافت چاش خاو داره (haft chash khao dare) : خیلی وقت است که به خواب رفته.

میدان وان (meydan van) : بیانداز دور

خرت خرت (khart khart) : صدای خورد شدن.

شرشر (shar shar) : ریزش شدید

پیزه فراخ (pize ferakh) : چاق و شکمو

هار دو داستی داره وارنده (har doo dasti dare varende) : باران به شدت می بارد.

لا ایبیتانان پاشت مواند چان (la ee beytanan pasht mevanchan) : خیلی صمیمی بودند.

دَلِ ترک بین (dale tark bin) : وحشت می کنم.

توسیکی (tuseyki) : خالی ، بی ارزش.

جو را ناوروو ببوی (joo ra nauroo bebooy) : برایش نوروز شده است.از شرایط به وجود آمده بسیار راضی است.

چیچه ببیشت (chiche bebisht) : چه است که شده ام ، نا تندرست شده ام.

چی کوجا دابو (chi kuja dabooy) : خبری نیست.

خاک عاللام (khakallam) : خاک عالم بر سرم ، دلسوزی برای کودکان.

خون کولنده (khun koolende) : خون آدم به جوش می آید.

خیکچه پانیر (khikche panir) : آدم چاق و پرخور.

داست ژیر سار کره باخوسه (dast jhire sar kere bakhoose) : دستش را زیر سرش بگذارد و بخوابد، خیالش راحت است و کارها را انجام داده است.

دوم جورگیتان (doom javar gitan) : بلند کردن دم ، بازی در آوردن و گوش نکردن به حرف دیگران .

دن بابو (den babu) : مانند گندمی که سرخ شده است بشوی ، نوعی نفرین.

روت روت (rut rut) : رک و بی پرده سخن گفتن.

زوبانیک بابورن تایه پاییک پینه که (zoobanik babooran taye pa pine ke) : زبانت را ببران و آن را به کف پایت پینه بزن.در گذشته این اصلاح را به تازه عروسان می گفتند به این معنی که پس از رفتن به خانه بخت ، با شوهرت سازگاری داشته باش و شکوه نکن.

زم گل جونندا (zam gal joonenda) : گل زمین را می خوری ، وقتی انسان بسیار گشنه است این اصلاح بکار برده می شود.

زیکزیکی (zik ziki) : آدم زود رنج و حساس.

سورمه دوکره ، شیرین بونده (soorme dookere shirin boonde) : اگر به چشمانش سرمه بزند زیبا می شود . این اصطلاح درهنگام پیشنهاد به پسرها در مورد ازدواج با دوشیزگان به کار برده می شود.

سوخته بابون (sookhte baboon) : بسوزند ، نوعی نفرین.

قاسیطی را (ghasitira) : از قسط ، از روی عمد.

کوجیلی بابو (kujili babu) : فلج شوی ، نوعی نفرین.

کاله کاوس (kale kavas) : غذای کال و نارس.

گول وری بوندا (gool veri boonda) : مثل گل می شوی،بهبود می یابی.معمولا در هنگام عیادت از بیمار بکار برده می شود.

مون پاشت باکاش (mun pash bakash) : پشتم را بخواران، من را رها کن که کارت را انجام نخواهم داد.

ناماره خادیجه ، باوینه داراجه (namare khadije ،  bavine daraje) : خدیجه نمیرد و درجه ات را ببیند ، به کسی که ادعای زیادی دارد گفته می شود.

هافت کوه دارمیان (haft kuh darmian) : زبانم لال ، خدای ناکرده.

هامارن (hamaran) : خودت را به پزشک برای معاینه نشان بده.

هوژ ننیک ، دن هم جیب مکاردی (hooj neneyk den ham jib mekardey) : مادربزرگت در جیب ما آجیل می ریخته( نان و نمک همدیگر را خورده ایم )

بجا (beja) :  گریه کرد.

هگی (hagi) : بگیر – من را نگاه کن – حواست به من باشد.

دَل دوو اَ نابونده (dal doa naboonde) : به دلم نمی نشیند.

دَل ور ناگینده (dal ver naginde) : به دلم نمی نشیند.

تان سیننده (tan sinende) : به دل می نشیند.

دَلی دَلی (dali dali) : از صمیم قلب.

آرمانو موراد (armanoo moorad) : فیس و افاده

آو دوخوسن (au dookhoosan) : تنت را به آب بزن – شنا کن

چاله باریک (chale barik) : خانه ی مادرزن

قار قار (ghar ghar) : زار زار گریه کردن – خارج شدن سریع آب

کاوین (kaveyn) : زرنگ

دلاور (delavar) : زرنگ

پا دوو اَ کریم (pa doa kerim) : به خانه اش برویم – سر بزنیم.

خاو پش شو (khao pash shoo) : خوابم عقب رفت – خواب از سرم پرید.

انگار کاردت (engar kardat) : فراموش کردی.

پیزه مالن (pize malan) : به شکمم بمال – چیزی که منظور توست به درد نمی خورد.

سار تاراش (sar tarash) : پر رو و ظالم.

زید (zeyd) : به کسی که چیزی نمی خورد می گویند.

خوشکیج (khooshkij) : لاغر و نحیف

دَجنه (dajane) : لک . سالک روی صورت

کالک باویسن (kalak bavisan) : کلکش را پاره کن – کلکش را بکن.

دَلِ ناخواره مون کاتی (dale nakhvare moon katey) : دل شوره دارم.

سابی هاکه (sabi hake) : موظب باش – از خودت مراقبت کن.

استیک بو (astik boo) : آرام باش – مواظب خودت باش.

پاخووس (pakhoos) : چاق

پینگیلیک (pingilik) : بسیار کوچک

کالی (kaley) : سوراخ

نارگیژ (nargijh) : گل انار

اِستال (estal) : استخر

لیش (lish) : خیس

لکیت (lekit) : خیس

رژگ (rajhg) : غذای بدون نمک و چربی

 

واژگان :

استوم (estum) : کپک

بز بز (baz baz) : سوزش

بل بل (bal bal) : درخشش

پک پکی (pak paki) : تو خالی و پوک

پیتیل (pitil) : مچاله

پک و پور (pako poor) : پوسیده و به درد نخور

 

حالات انسان

آسرو (asru) : اشک

اسکوه (eskooe) : سکسکه

اشنوش (eshnush) : عطسه

بتتاتان (bettatan) : دویدن

بوفره (boofre) : اخم

بورمه (boorme) : گریه

تاشتند (tashand) : تشنه

تیر تیر (tir tir) : خنده یواشکی

جنگ جنگ لارزین (jang jang larzim) : از سرما به شدت می لرزم

خاوجن (khavejan) : خواب آلود

خووه (khueh) : خنده

کوش (kavash) : خارش

کل کل (kol kol) : سرفه

نیشک (nishk) : لبخند

واخیرنده (vakhirende) : گلو خارش دارد

وا و والانگ (vao valang) : گرفتگی گوش

واشاند (vashand) : گرسنه

ونگ ونگ (vang vang) : صداهایی که افراد مسن در سر خود احساس می کنند

ویر (vir) : تعجب

هالاک (halak) : خسته

هاله ویله (hale vile) : خمیازه

هو هو (hu hu) : صداهایی که افراد مسن در سر خود احساس می کنند

 

قسمت های مختلف منازل قدیمی

سرا (sera) : منزل

دزار (dezar) : دیوار

بالن (ballen) : دالان ورودی

دارین (darin) : اتاق

سه دارین (sedarin) : اتاق بزرگ – پذیرایی

دولی (duley) : گنجه ی کوچک در قسمت پایین دیوار اتاق برای نگهداری وسایل که دارای درب بوده است.

تا بارنه (ta barne) : طافچه ی بزرگ که پرده ای جلوی آن آویزان بوده و وسایل منزل را در آنجا نگهداری می کردند.

راف (raf) : طاقچه بالای سردر اتاق

تی (tey) : طاقچه

کوار بار (koare bar) : لولای درب

کولن (koolen) : قفل درب وروی که دارای کلید چوبی (چویین اوره) بوده است.

کله (kele) : تنور

کلیان (kelyan) : محلی در آشپزخانه یا بیرون از خانه که با گل و سنگ ساخته می شده و روی آن غذا می پختند.

نالنجان (nalenjan) : ناودان

لاو هاوا (lao hava) : اتاقکی کوچک بالای راهرو که به دلیل خنک بودن ، محل نگهداری میوجات و … بوده است.

واشچیان (vashchian) : اتاقکی در گوشه ی حیاط برای ذخیره کاه – کاهدان

کرسی چالیک (koorsi chalik) : برای گرم کردت اتاق چاله ای در وسط اتاق وجود داشت که در فصل سرما ، آتش در آن می ریختند.

خوت (khoot) : حوض

کونا (konna) : لانه مرغ خانگی

باغچی (baghchi) : باغ – باغچه

آوریز (aoriz) : دستشویی

موطباخ (mootbakh) : آشپزخانه

گارما (garma) : حمام

پشی (pashi) : دستشویی

ژیرکانده (zhirkande) : زیر زمین

گونگا (goonga) : جوبی که آب روان کوچه را به داخل منزل هدایت می کرد.

منبع: پارسینه

جدیدترین
پر بازدیدترین
نظرسنجی
  • طراحی سایت را چگونه ارزیابی می کنید

    • خیلی خوب (71%)
    • خوب (24%)
    • ضعیف (3%)
    • متوسط (2%)

    جمع آرا: 505

    Loading ... Loading ...